تا سر به پای آن بت رعنا گذاشتیم

ساخت وبلاگ

(وعده‌ی فردا)

تا سر به پای آن بت رعنا گذاشتیم
پا بر فراز طارم اعلیٰ گذاشتیم

قانع به فیض خشک لبی‌های ساحلیم
گوهر به تنگ چشمی دریا گذاشتیم

شب رفت و شکوه‌های دلم ناشنیده ماند
این آرزو به وعده‌ی فردا گذاشتیم

دیگر ز بی قراری ایام ، ایمنیم
با این قرارها که به مینا گذاشتیم

بر آستان اهل نظر ، جا گرفته‌ایم
تا دست رد به سینه‌ی دنیا گذاشتیم

ماییم و یوسف دل و زندان زندگی
مصر عزیر را ، به زلیخا گذاشتیم

جز خارخار عشق که در دل خلیده است
هر گل که داشت رنگ تمنا گذاشتیم

در وصف آن غزال ، غزل‌های آبدار
مجنون‌صفت به سینه‌ی صحرا گذاشتیم

"خلیل الله خلیلی"

زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 52 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 22:18