(عشق تازه)
ای عشق ِ تازه آمده در تار و پود من
پر نور باد از تو سرای وجود من
من دلخوشم به نائرهای از حضور تو
بی آتش است گرچه درین عشق دود من
بی ردّ پای زمزمه ی عاشقانهای
در سیر قهقراست مجال صعود من
یلدا شبی که خاطرهها با تو جانفزاست
ای کاش در محاق شود صبح زود من
روزی که با نبود تو آغاز میشود
یک طنز در نهایت تلخیست بود من
در جمع عاشقان فدایی یکی کجاست
تا با فراز خویش نخواهد فرود من
غیر از دل شکسته و جز چشم اشکبار
در دادگاه عشق نباشد شهود من
با سایه هم تو را نتوانم به راه دید
این است از نتایج طبع حسود من.
"عباس خوش عمل کاشانی"
زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 16:54