(وعدهی فردا)تا سر به پای آن بت رعنا گذاشتیمپا بر فراز طارم اعلیٰ گذاشتیمقانع به فیض خشک لبیهای ساحلیمگوهر به تنگ چشمی دریا گذاشتیمشب رفت و شکوههای دلم ناشنیده مانداین آرزو به وعدهی فردا گذاشتیمدیگر ز بی قراری ایام ، ایمنیمبا این قرارها که به مینا گذاشتیمبر آستان اهل نظر ، جا گرفتهایمتا دست رد به سینهی دنیا گذاشتیمماییم و یوسف دل و زندان زندگیمصر عزیر را ، به زلیخا گذاشتیمجز خارخار عشق که در دل خلیده استهر گل که داشت رنگ تمنا گذاشتیمدر وصف آن غزال ، غزلهای آبدارمجنونصفت به سینهی صحرا گذاشتیم"خلیل الله خلیلی" بخوانید, ...ادامه مطلب