(فرسودهی فرسنگ)
دیریست که دل ، آن دل دلتنگ شدن ها
بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن ها
آه ای نفس از نفس افتاده! کجا رفت
در نای نی افتادن و آهنگ شدن ها ؟
کو ذوق چکیدن ز سر انگشت جنون ، کو؟
جاری به رگ سوختهی چنگ شدن ها
زین رفتن کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن ها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسودهی فرسنگ شدن ها
"ساعد باقری"
زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 58 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 20:59