یارب! غم بی‌رحمی جانان به که گویم؟

ساخت وبلاگ

(غم دوران)

یارب! غم بی‌رحمی جانان به که گویم؟
جانم غم او سوخت، غم جان به که گویم؟

نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان به که گویم؟

آشفته شد از قصه‌ی من خاطر جمعی
دیگر چه کنم؟ حال پریشان به که گویم؟

گویند طبیبان که: بگو درد خود ، اما...
دردی که گذشته‌ست ز درمان به که گویم؟

دردی، که مرا ساخته رسوا ، همه دانند
داغی، که مرا سوخته پنهان، به که گویم؟

اندوه تو ناگفته و درد تو نهان بهْ
این پیشِ که ظاهر کنم و آن به که گویم؟

خلقی همه با هم ، سخن وصل تو گویند
من بی‌کسم، افسانه‌ی هجران به که گویم؟

دور طرب، افسوس! که بگذشت، (هلالی)
دور دگر آمد ، غم دوران به که گویم؟

"هلالی جغتایی"

زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 60 تاريخ : شنبه 18 شهريور 1402 ساعت: 0:18