(دیدهی عبرت بين)
دل به دست آر و مباش از پی آزار کسی
تیشهی جور مزن بر بن دیوار کسی
نبرد صرفه ز آزار کسان در همه عمر
هرکه چون بدکنش افتد پی آزار کسی
هرکس از دیدهی عبرت به جهان کرد نگاه
گنجی اندوخت ز پند از همه کردار کسی
ناکس آن است که خواهد بدی روز کسان
یا نخواهد که گشاید گره از کار کسی
بشنو این پند و گهروار کن آویزهی گوش
دیده بردوز چو من از در شهوار کسی
تا تو را زر بوَد از رنجبران رنج بنه
تا تو را زور بود باش مددکار کسی
رہ چو (كاشف) سپر ای رهرو پاکیزه سرشت
که نجستهست ز اقبال خود ادبار کسی
سید علی اکبر برقعی (کاشف)
زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 251 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 2:11