نوشته بود اباالفضل و هر دو تا بازوش

ساخت وبلاگ

به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش

(حریر واژه)

نوشته بود اباالفضل و هر دو تا بازوش
نوشته بود علی اصغر و حریر گلوش

نوشت مادر و ناگاه ضربه‌ای سنگین
چنان عقاب فرو برد پنجه در پهلوش

نوشت طفل سه ساله غرور واژه شکست
نوشت طفل سه ساله سپید شد گیسوش

چه تیرها که فروریخت بر سر دشمن
کمان منحنی و قوس مخمل ابروش

همین‌که نوبت تحریر گوشواره رسید
چکید خون ز شیاری ظریف در بن گوش

نگاه کرد به مردی که چون کبوتر بود
پیام آور حق شد در آن میانه سروش

حریف تشنگی و خشکی دهانش بود
ولی نبود حریف غم فراق عموش

دوید جانب مادر ، صداش زد یومّا
گرفت مادرش او را، فشرد در آغوش

نگاه کرد به گهواره‌ای که چونان رحل
شکوه بار امانت کشیده بود به دوش

نوشت تیر سه شعبه، گلوی نازک طفل
نوشت حلق قناری، نوشت پنجه‌ی قوش

نگاه کرد به خورشید و تا نوشت حسین
ز حلق واژه کسی داد زد: بنوش بنوش

پدر محرم امسال کیسه‌اش خالی است
سپرده وانت خود را به من برای فروش

برای جوشش شعر روان ز چشمه‌ی طبع
شبیه شمع بسوز و برای گریه بکوش .

"علیرضا اطلاقی"

زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 20:58