عشق خیالیذهن را درگير با عشقی خيالی كرد و رفت
جمله های واضح دل را سوالی كرد و رفت
من درين زندان تن، حس رهايی داشتم
فرصت آزادیام را او محالی كرد و رفت
چون رميدنهای آهو ، ناز كردنهای او...
دشت چشمان مرا حالی به حالی كرد و رفت
كهنه ای بودم براي اشکهای اين و آن
هركسی ما را به نوعی دستمالی كرد و رفت !
ابر هم در بارشاش قصد فداكاری نداشت
عقده در دل داشت، روی خاک خالی كرد و رفت
آرزويم با تو بودن بود ، كوشيدم ، ولی...
واقعيت را به من تقدير، حالی كرد و رفت
در وصالش تا ابد مشتاق ديدارم كه او ...
رتبه ی صبر مرا آهسته عالی كرد و رفت
محمد علی رستمی
زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 16:36