(سنگ حوادث)
از بشر چند تجاوز به بشر خواهد شد؟
کی ز ما خسته دلان ، دفعِ خطر خواهد شد؟
تا به کی آتش بیداد نگردد خاموش
خشک و تر دستخوشِ سوز و شرر خواهد شد؟
تا به کی سنگِ حوادث به سرِ ما بارد؟
عمر ما طی همه با فتنه و شر خواهد شد؟
هر چه گوییم که فردا بشود بِه ز امروز
باز بینیم که بدتر ز بتر خواهد شد
گفته اند اینکه چو نادان بشود مصدر کار
قوتِ دانا به جهان ، خونِ جگر خواهد شد
همه سودا زدگانیم به بازارِ طمع
سودِ ما باعثِ طغیانِ ضرر خواهد شد
گفتم اصلاح شود وضعِ پریشانیِ ما
گفت خوش باش که شب نیز ، سحر خواهد شد
گفتم آن کیست که این عقده گشاید ؟ گفتا
از پسِ ابر ، نمودار ، قمر خواهد شد
آنکه غایب ز نظرها بُوَد آخر روزی
آشکارا شود و هجر به سر خواهد شد
میشود این شبِ دیجور ، چو روز روشن
عاقبت صبر ، مبدّل به ظفر خواهد شد
انگبین گر که به کامِ همه تلخ است امروز
کامِ تلخِ همه شیرین چو شکر خواهد شد
همه گفتارِ تو بس نغز و لطیف است (روژین)
به برِ اهلِ سخن ، درّ و گهر خواهد شد
پروین اسحاقی
موضوعات مرتبط: غزل
برچسب ها: پروین اسحاقی زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 20:26