می‌کنم آهسته عنوان چون بُوَد دیوار دزد

ساخت وبلاگ
(دزد)

‌روزگاری گشته امروزہ که در هر کار، دزد...
گشته از دزدی بیت المال، صاحبکار، دزد

در میان کوچه و پس کوچه بینی در عیان
از سرِ کوچه گرفته تا سرِ بازار ، دزد

در گذشته دزدها بودند پنهان از نگاہ
این‌ زمان بینی به چشم خویش در انظار دزد

ظالم و مظلوم دزد و قاتل و مقتول دزد
دادگاہ و قاضی و محکومِ پای دار، دزد

موش دزد و گربه دزد و میش دزد و گرگ دزد
هم شغال و روبَه و هم لاشه ی مُردار دزد

پیر دزد و میر دزد و دلخوش و دلگیر دزد
غصه دار و سرخوش و پیر خِردکردار دزد

وایِ من! هر کس که می‌بينم درين عصر فریب
از حکیم و شیخ شهر و صاحبِ دستار، دزد

وزن و مقدار درستی، ذرّہ و مثقال شد
در عوض هر گوشهٔ کشور بُوَد خروار دزد

پول نفت و گاز و برق و عمر ملّت شد تباہ
کس نمی‌گوید چرا ؟ زیرا بود قهّار دزد

جملگی با هم برادر یا که خواهر يا رفيق
هم برادر دزد و خواهر دزد و هم دلدار دزد

از محصّل تا معلّم، دزد در وادی علم
اهل دانش دزد و جاهل دزد و دانشیار دزد

سينما و سينماگر، دزد اما بیش از آن...
هم خبرسازان و هم گویندهٔ اخبار دزد

ورزش کشور خصوصاً فوتبال و عِدّه‌اش
با تمام تيم‌ها، در عرصه ی پيکار، دزد

دزد هم دنبالِ دزدِ اختلاس و دزد هاست
پاسبان در خوابِ خوش امّا بوَد بیدار دزد

زآنکه دخل و خرج امروزہ ندارد انطباق
هر مسلمان ‌زاده‌ای حتی شدہ ناچار، دزد

ای که خود، سردستهٔ دزدان خلق عالمی!
هی مکن در گوش ملّت، هست استعمار دزد

شاید استعمار، نام مستعار دزدهاست
نیک دانستم که جز دزدی بُوَد مکّار دزد

حرف‌ها دارم به دل، امّا ز بیم حبس و حد
می‌کنم آهسته عنوان چون بُوَد دیوار دزد

الغرض بشنو ز (ساقی) عده‌ای در این میان
فاقد از علمِ بيان، در معنی و گفتار دزد.‌

ای مراد و پیشوای ما برس بر داد خلق
تا نگشته خلق ایران از سر اجبار، دزد

سید محمدرضا شمس (ساقی)

زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 16:36