(نعرهی یا هو)
خوش آن محفل که از می گر سرایم رو بسوزاند
به هر جانب که غلتم داغ در پهلو بسوزاند
میا در باغ ما رضوان که نخل آرای این گلشن
به هر جانب که رو آرد ، نسیمش رو بسوزاند
لبم گر با ترنم آشنا گردد در این معنی...
صد آتش خانه از یک نعرهی یا هو بسوزاند
ز بهر عافیت زانو نرنجانی که از گرمی
سر شوریدهی من عشق را زانو بسوزاند
اگر یک دم نفس در دل نگهدارم ، ز هر مویم
جهَد برقی که چندین خانه از هر سو بسوزاند
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت (عرفی)
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند.
"عرفی شیرازی"
زندگانی زنده مانی گشته است...
ما را در سایت زندگانی زنده مانی گشته است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kouchesaresher بازدید : 62 تاريخ : شنبه 18 شهريور 1402 ساعت: 0:18