(جشمهی تجلی)آیینه میشویم که دیدارمان کننداز جلوهی مکاشفه سرشارمان کنندای کاش اگر به بهت تماشا نمیرسیممهمان ته پیالهی دیدارمان کننددر انتظار دیدن خورشید ماندهایمتا کی به دام جذبه گرفتارمان کننداز چشمهی تجلّی این جلوه زارهایک جرعه کاش سهم شب تارمان کننددر جاری زلال تر از زمزم پگاهای کاش مثل زمزمه، تکرارمان کنندپیداست از پریدن پلک ستاره هاهنگامِ آن رسیده که بیدارمان کنندای کاش در ادامهی این راه ناگزیردر انتخاب واقعه ، ناچارمان کنندباید عبور کرد از این سنگلاخ هاتا در مسیر حادثه هموارمان کنندروزی که مثل فطرت سبز بهاره هااز برگ های زرد ، سبکبارمان کنند:از راستقامتی به همین قدر قانعیمچیزی اگر شبیه سپیدارمان کنند .استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) بخوانید, ...ادامه مطلب