(حکمت)خبرداری از خسروان عجمکه کردند بر زیردستان ستم؟نه آن شوکت و پادشایی بماندنه آن ظلم بر روستایی بماندخطا بین که بر دست ظالم برفتجهان ماند و با او مظالم برفتخنک روز محشر تن دادگرکه در سایهی عرش دارد مقربه قومی که نیکی پسندد خدایدهد خسروی عادل و نیک رایچو خواهد که ویران شود عالمیکند مُلک در پنجهی ظالمیسگالند از او نیکمردان حذرکه خشم خدای است بیدادگربزرگی از او دان و منت شناسکه زایل شود نعمت ناسپاساگر شکر کردی بر این ملک و مالبه مالی و ملکی رسی بی زوالوگر جور در پادشایی کنیپس از پادشایی گدایی کنیحرام است بر پادشه خواب خَوشچو باشد ضعیف از قوی بارکشمیازار عامی به یک خردلهکه سلطان شبان است و عامی گلهچو پرخاش بینند و بیداد از اوشبان نیست، گرگ است، فریاد از اوبد انجام رفت و بد اندیشه کردکه با زیردستان جفا، پیشه کردبه سختی و سستی بر این بگذردبماند بر او سالها نام بدنخواهی که نفرین کنند از پساتنکو باش تا بد نگوید کسات"حضرت سعدی" بخوانید, ...ادامه مطلب